درآمدی بر اقناع مکتبی
درآمدی بر اقناع مکتبی
✍️ علیرضا بابایی، پژوهشگر هسته افکار عمومی و تغییرات اجتماعی مرکز رشد دانشگاه امام صادق علیه السلام
مقدمه | نظریات رسانه عوامل موفقیت رسانهای را میگویند جز آنکه عزتمندی افراد در جامعه با کاربست این نظریات اتفاق نمیافتد و نیازمند قوت فردی و اجتماعی کنشگر نیز میباشد. رسانه نمیتواند برای فردی محبت قلبی جامعه را به همراه بیاورد و کمیتش لنگ میزند، مگر آن که رسانه هم متغیرهای زمینهای عزت و امیدواری را موردتوجه قرار دهد.
درآمد
جریانهای اثرگذار در جوامع، همیشه بر بستر فناوریهای به روزی ناظر به زمان خود توان نفوذ خود را به حداکثر ارتقا دادهاند. زمانی با روزنامههای محلی و نوار کاست و الان هم با اینترنت و شبکههای اجتماعی اما سؤال اصلی آنجاست که چطور میتوان از همهی این جریانهای موفق نقطهی اشتراک و معادلهی موفقیت احصا نمود. در حقیقت به نظر میرسد باید به دنبال عامل موفقیتی خارج از صرف بستر فناوری و تکنولوژیکی گشت. مطلوب نیست دانشجوی رسانه و جامعهشناسی صحبت از حقیقتی کند که رسانه، تنها ضریب و کاتالیزوری برای موفقیت بیشتر است نه علت تامه برای موفقیت و ایجاد حس مثبت در جامعه که دچار التهاب شده است. در واقع همافزایی رویداد (سیاست) و رسانه میتواند در جامعه امیدواری ایجاد کند و از اینرو رسانه جز ضریب دهنده به واقعیت رویدادی، نمیباشد.
رسانه و برداشتهای رسانهای در راستای اقناع جامعه میتواند رشد به گرایشهای عالی را محقق سازد. رسانه برای موفقیت نیازمند اتفاقات حقیقی و عملیاتهای واقعی است. بازوی رسانهای میتواند در عملکرد و القای احساسات مثبت و کنترل احساسات منفی، نقش مهمی ایفا کند. در حقیقت اگر موفقیت اجرای سیاستی را ۳ از ۵ ارزیابی کنیم، رسانه میتواند این حس رضایت را یک واحد افزایش دهد. در توان رسانهای برای بزرگنمایی نباید اغراق صورت پذیرد و باید دانست این رسانه بر بستر اتفاقات است که میتواند نقشآفرینی کند.
احصای شاخصهای موفقیت در عملیاتهای رسانهای از روشهای مختلفی امکانپذیر است اما یکی از راههای سریع آن بررسی شاخصهای دقیق جریانها و نفرات عمیق و پرنفوذ در جامعهی ایران میباشد. بیشک فرمانده شهید یکی از شخصیتهای مؤثر در تاریخ معاصر جامعه ایران میباشد. عبارت مکتب و مدرسه بودن که رهبر انقلاب به آن اشاره کردهاند به معنای آن است که ظرفیت سیرهی زندگی ایشان، قابلیت الگو شدن دارد، ولو در حوزهی اقناع و هدایت افکارعمومی و به تعبیری روش همدلی کردن بهطوریکه جمعیت میلیونی حاضر در تشییع جنازه ایشان گواه بر تأیید گزاره اثر عمیق بر مخاطبان را تأیید میکند. حضور در تشییع جنازه و واکنش به شهادت ایشان (ولو در صفحات اجتماعی) را میتوان کنش مخاطب بر مبنای اثری که از این شخصیت پذیرفته است، دانست.
نگارنده در تلاش است تا زندگی فرمانده شهید را از زاویه موفقیت اقناعی بر مردم دنیا و همچنین نفوذ بر جامعه ایران مورد واکاوی قرار دهد و در حقیقت به دنبال یافتن گزارههایی است که در ظاهر امر در سیاستگذاریهای مرسوم رسانه به آن اشارهای نمیشود اما منجر به نفوذ و موفقیت در اثرگذاری میگردد.
جریانهای اجتماعی بازنمایی شده در رسانه در دهه اخیر را میتوان بررسی نمود. حتماً شخصیت فرمانده شهید در تاریخ معاصر ایران نقش پررنگ و بیبدیلی است که میتوان از آن بهعنوان جریان اجتماعی نام برد؛ بنابراین میتوان با بررسی روند زندگی و یافتن متغیرهایی در محیط فعالیتهای اداری و خانوادگی ایشان امکان بهدستآوردن الگویی اقناعی برای جامعه ایران را میسر ساخت. حداقلهای اثرگذاری ایشان در جامعهی ما بهقدری است که در مواجهه با شهادت ایشان و نقش ایشان در بینالملل تقریباً عدد قابلتوجهی موافق اقدامات ایشان بودهاند و با شهادت ایشان، احساس ناراحتی ابراز داشتهاند. در نتیجه میتوانیم ایشان را ولو از زاویه اقناع مردم بررسی کنیم و به مدلی تعمیمپذیر برای عملیاتهای رسانهای اقناعی در کشور تبدیل و الگوسازی نماییم.
عوامل و زمینههایی به نظر نگارنده در پیشبرد اقناع افکارعمومی در زندگی فرمانده شهید مؤثر بوده است که به نظر نگارنده در هیچیک از نظریات رسانه و اقناع نیامده است و تنها باید با تمرکز و توجه به متغیرهای زندگی فرمانده شهید آن را بازیابی نمود. در حقیقت به دنبال متغیرهایی هستیم که توانسته است موجب دوست داشتن قلبی مردم شده و آنچه مشاهده میکنیم عزتی است که از طرف خداوند به این فرمانده شهید داده شده است. حال میخواهیم راه عزتمندی در رسانه را از زندگی ایشان احصا نماییم.
نیت و انگیزه الهی
نیت الهی به حرف نیست باید برای آن عمل کرد. به گواهی همه افرادی که ایشان را دیده بودهاند و با او معاشرت داشتهاند، هیچگاه برای خودش ندویده است. فرمانده شهید گاهی اوقات میتوانسته است در میانه میدان حاضر نگردد و کسی هم بر ایشان خرده نمیگرفته است و یا آنکه خود را با مصاحبه و رفتوآمد با بعضی اشخاص دولتی دائماً در تلویزیون و صدر اخبار به نمایش بگذارد. درحالیکه هیچگاه چنین رفتارهایی از ایشان دیده نشده است. از مصاحبه فرار میکند در حین صحبتکردن از این موضوع نگران است که مبادا حرفی بزند که برداشت بر توانایی فردی او گردد و یا آن که برای دوربین و تکنیکهای مصاحبهای حرفی و یا رفتاری انجام دهد. این به معنای آن نیست که او فردی نامرتب و نامنظم باشد بلکه بسیار مؤدبانه و با تواضع رفتار میکند و قواعد رسانه را هم میداند و هم رعایت میکند بااینحال در هیچ جا حاضر نیست تمرکزی بر خودش وجود داشته باشد و در همین مواقع هم طوری رفتار میکند که به چشم نیاید. آنچنان در محیط مینشیند که هیچ احساس غیریتی نمیتوانی در دیگران بیابی، اصلاً کسی او را در مقام فرمانده نیرو قدس سپاه_گویا_ نمیبیند. او در جمع دوستان و حتی جمعهای سیاسی گویا یک نفر ساده نظامی است که بسیار آرام و متواضع در جمع حاضر است.
اصالت هویتی و توجه به محل تولد
پیروزی انقلاب اسلامی و جنگ منجر به این شده است تا افراد مختلف و دلداده به آرمانهای امام خمینی؟ع؟ ترک کاشانه کنند و برای انجام وظایف انقلابی از محل تولد و زندگی خود فاصله بگیرند. بسیاری از نیروهای انقلابی در سراسر کشور برای ایفای نقش خود به هر مکانی که نیاز به نیرو وجود داشته است، هجرت کردند و در نتیجه مجبور به زندگی اجباری اما از سر شوق در دیگر استانهای کشور شدهاند. مأموران بر مبنای حس وظیفه سالهای سال دیگر به شهر آباواجدادی خود بازنگشتند و مشغول خدمترسانی شدند. بعضیشان همان جا ماندگار شدند و دیگر به شهر اجدادی خود بازنگشتند و عدهای نیز راه سخت رفتوآمد را در پی گرفتند و ارتباط مستمر خود را حفظ کردند.
ساختن حسینیه، برگزاری مراسم دهه فاطمیه و رفتوآمد دائم به کرمان یعنی این فرمانده شهید بنا نداشته با همه مشغله از جایی که شروع کرده است خود را جدا کند و برود سراغ پیشرفت بدون دردسر و جدای از مردم محلی که در آن بزرگ شده است. مردم منطقه احساس بودنش را درک میکنند و حس تفاوت و تبعیض ندارند وقتی او را در کنار خود و در مراسمهای عزاداری بدون ادا میبینند، این خودش رسانه است؛ چه بخواهیم بازنمایی قالبی در کانالهای رسانهای داشته باشیم و چه اجازه اینکارها را به اطرافیانش ندهد.
این توجه به اصالت تا وصیتنامه شهید هم ادامه دارد تا جایی که "خطاب به مردم عزیز کرمان" برایشان یادگاری مینویسد. فرمانده بینالمللی مبارزه با داعش فراموش نمیکند از کجا شروع کرده و به کجا رسیده است.
ارتباط مستقیم با مردم یعنی اجازه کانالیزهشدن به خود نمیدهد و در تلاش است خودش با آحاد جامعه ارتباط برقرار کند. این یعنی نیاز نیست برایش از درد افراد کمتر برخوردار صحبت کنید تا در جریان قرار بگیرد خودش میبیند و خبر دارد. تهیه بستههای ارزاق برای روستاهای کرمان توسط شخص خودش یعنی دعای خیر مردم پشت سر اوست. هرچند گزارشی خبری از این اقدامات ارائه نشده است، اما مردم حضور او را شاهدند. همین یعنی موفقیت در دیگر کارهای رسانهای، به تضمین همین رفتارهای صادقانه که تودههای کوچکتر مردم آن را لمس میکنند.
احترام به پدر و مادر
فرمانده شهید یکی از اصلیترین نیروهای انقلاب اسلامی است؛ اما احترام و توجه به پدر و مادر را فراموش نمیکند و از عکسهای معروفی که از او در صفحات اجتماعی میتوان یافت عکس او در کنار پدر و مادرش است. از آن عکسهایی که محبت درون آن سرشار است اما شاید تصور فرمانده نظامی با چنین عواطفی سخت به نظر برسد.
دعای خیر والدین در موفقیت در کارها و پیشبری و نفوذ رسانه در هیچ نظریه ارتباطی و اقناعی نیامده است. اما با قطع میتوان صحبت از تأثیر آن بهعنوان عامل موفقیت دانست.
توجه به فرزند و ایمان به راه پدر
مسئولان کشوری و لشگری بهخصوص در اوایل انقلاب و بعدها به علت مشغله و مأموریتها کمتر برای وقت گذراندن با خانواده وقت صرف میکنند و این بعدها نتیجهاش را به ما نشان داد. در سنین کودکی و نوجوانی تفاوت فرزندان از پدر مادرها، آنچنان خود را نمایان نمیسازد بلکه در اواخر سن نوجوانی و جوانی است که دیگر والدین متوجه این موضوع میشوند که فرزندشان با آنها متفاوت است و دیگر کمتر امکان تغییر وجود دارد.
فرزندان این فرمانده شهید حاشیهای نداشتهاند و حتی به نظر میرسد بعضیشان مستقیماً راه پدر را ادامه میدهند. اینکه پدری با چنین مشغلههایی توانسته است فرزندان را مؤمن به این راه تربیت کند، نشان از همراهی مادری دلسوز داشته است که توانسته بعضاً جای خالی پدر را پر کند و جلوی انحراف فرزندان را بگیرد و الا چهبسا که تاجری در لبنان و عراق شدن و یا آقازادهای برای سمت گرفتن در داخل برایشان سخت و دور از دسترس نبوده است.
اهمیت به احیای شعائر الهی
سنت احیای شعائر الهی را بسیاری از بزرگان توصیه کردهاند و برای آن هم تلاش کردهاند. این نیست که شما بخواهید احیای شعائری انجام دهید و فقط بایستید و باقی افراد آن کار را به اتمام برسانند. خودت باید پایکار بایستی و کار را به سرانجام برسانی و حتماً این موضوع در مصاحبهی همهیأتیهای ایشان قابلمشاهده است.
او هم میتوانست مانند برخی فقط به مراسمی در منزل شخصی اکتفا کند و به همراهی با چند تن دیگر از مسئولین به برگزاری مراسمها اقدام نماید. اما ترجیح داده در میان مردم محل تولد خود و با مشارکت آنها حسینیه بسازد و مراسم فاطمیه برگزار کند. ساخت حسینیه و برگزاری مراسمهای دهه فاطمیه از جمله کارهایی است که پیوست رسانهای جدی نداشته است. بااینحال برای مردم اعتمادآفرین است که فرمانده بزرگ کشور همین همسایه قدیم و یا بچه محل 05 سالهشان است! رسانه نمیفهمد که برای موفقیت، زمینههای اینچنینی نیاز دارد و ضمناً برکت احیای سنتهای الهی از جمله فاطمیه در مغلوب ساختن دشمنان در فضای حقیقی و رسانهای بر عالمان این حوزه پوشیده نیست.
توجه به آرمانهای انقلاب و عدم رفتار سیاسی خلافشان
فرمانده شهید در گرایشهای سیاسی و انقلابی طبیعی است به یکی از جریانهای موسوم به اصلاح یا اصولگرایی در کشور نزدیکتر باشد بااینحال هیچگاه شاهد سوءاستفادهی اسمشان در این موارد نبودهایم. این امر نیز در سخنرانیهای ایشان و در صحبتهای ایشان و حتی در وصیتنامه نیز تأکید گردیده است که نباید این اختلاف گرایشها منجر به ضربه خوردن به اصل نظام گردد و توصیه جدی به اصل ولایتفقیه بسیار جدی و مورد تأکید بوده است.
این را در اصولی که تحت عنوان «خطاب به سیاسیون کشور» در وصیتنامه نگاشته است هم مشاهده مینماییم و در رأس آن اصول؛ «اول آنها، اعتقاد عملی به ولایتفقیه است؛ یعنی اینکه نصیحت او را بشنوید، با جانودل به توصیه و تذکرات او بهعنوان طبیب حقیقی شرعی و علمی، عمل کنید. کسی که در جمهوری اسلامی میخواهد مسئولیتی را احراز کند، شرط اساسی آن [این است که] اعتقاد حقیقی و عمل به ولایتفقیه داشته باشد. من نه میگویم ولایت تنوری و نه میگویم ولایت قانونی؛ هیچیک از این دو، مشکل وحدت را حل نمیکند؛ ولایت قانونی، خاصّ عامه مردم اعم از مسلم و غیرمسلمان است، اما ولایت عملی مخصوص مسئولین است که میخواهند بار مهم کشور را بر دوش بگیرند، آن هم کشور اسلامی با این همه شهید».
حمایت از مستضعفان عالم و توجه به افراد غیرنظامی
از حرف تا عمل فاصله وجود دارد. اما فعالیتهای فرمانده شهید نشان میدهد، فردی که از شرق تا غرب ایران برای خدمت حضور داشته، توفیق کمک به مستضعفان و یاری دین خدا در خارج از مرزهای ایران را دارا شده است. حضور در لبنان و حمایت از فلسطین و سوریه ورای حمایت از تشیع در منطقه است و به معنای مبارزه با طاغوت و حمایت از مردمانی که دچار استضعاف شدهاند، قابل تحلیل است.
هیچچیز جز ایمان و عقیده راسخ به هدف نمیتواند فرمانده عالی را به مناطق جنگی و خط مقدم برساند. خط مقدمی که افراد حاضر در آن لزوماً شیعه نیستند و حتی مناطقی که در حال رفع اشغال آن میباشند هم، شیعیان نیستند. نگران مناطقی و ساکنان غیرنظامی است و حتی به نیروهای خودش هم برای دقت در انتخاب اهداف و اینکه خطری متوجه مردم عادی منطقه نشود؛ تذکر میدهد.
جمع بندی
ذلت و عزت تنها به دست پروردگار عالم است. چه بخواهیم و چه نخواهیم نباید در حوزهی رسانهای نیز این مسئله را فراموش کنیم. رسانه باید در نظر داشته باشد وقتی کاری با نیت و انگیزه الهی و باتوجهبه قاعدههای رسانهای انجام گردد حتماً اثر آن در جامعه نیز محقق میگردد. رسانه بهتنهایی و بدون نیت و عملکرد صحیح شاید بتواند گاهی مردم را اغوا کند. اما در استمرار و بلندمدت، حرفی برای گفتن ندارد و جز با بیآبرو کردن و ریزش اعتماد به حاکمیت، حاصلی نخواهد داشت.
مخاطب در فضای رسانهای و در شرایطی که سبد مصرف رسانهای در جامعهی ایران دائماً در حال تغییر است باید مورد تمرکز واقع گردد. در این فضاست که چارهای جز توجه جدی به مخاطب و نیازهای او نیست. مخاطب در مواجهه با اقدامات و سیاستهای در دست اجرا با هدف همراه کردن افکارعمومی در راستای هر چه بهتر اجرای آن سیاستها و یا اقدامات نیاز به توجیه و قانع شدن دارد. مخاطب پژوهی و بررسی روند سلایق مخاطب و تهیه محتوای ارائه بر مبنای ذائقه مخاطبان از حلقههای مفقوده جدی در رسانههای ایران میباشد. بدون توجه به اهمیت مخاطب پژوهی و روندهای رفع نیازهای مخاطبان و از طریق کانالهای مختلف رسانهای توقع موفقیت چشمگیر، بیمورد به نظر میرسد.
رسانه یکی از بازوهای مهم برای ساخت و نمایش تصویر از اقدامات و سیاستهاست، ولی برای حرکت دست و بازو، مغزی نیاز است که مسئله را شرح دهد؛ پا و قلبی که اجرای آن را برعهده بگیرد. نمیتوان از «دست» تنها، توقع کار موفق و کامل را داشت.
با بررسی دقیق این سیره و الگو، میتوانیم صحبت از اقناعی به میان آوریم که عموم مردم ایران را درگیر خود ساخته و در خارج از مرزهای ایران - هم به گفته دوست و دشمن - نفوذ کرده است. از مدل زندگی فرمانده شهید میتوانیم صحبت از روشی موفق در حوزه اقناع افکارعمومی کنیم که از گفتار رهبر انقلاب ایده این موضوع مطرح گردیده است. چطور میشود او را یک مدرسه و راه و مکتب دانست، اما نتوان فرایند اقناع افکارعمومی آن را فهم کرد؟! در واقع هدایت افکارعمومی به بهترین نحو با محوریت فرمانده شهید شکلگرفته است و گستره آن در تمام جهان پیچیده است.
بررسی الگوی اقناعی سیره فرمانده شهید علاوه بر تکنیکهای مرسوم میتوان به موارد مهمی دستیافت که حوزههای رسانهای توجه کمتری به آن دارند؛ درحالیکه به نظر نگارنده چنین عواملی در هدایت مؤثر افکارعمومی در دنیا و عملیاتهای رسانهای موفق کارگر افتاده است و حال میتوانیم نتیجه اقدامات آن را به نظاره بنشینیم.
مردم حاضرند پای عقیده و آرمان انقلاب اسلامی هزینه و همراهی را تا سرمنزل مقصود ادامه دهند، اما نباید فراموش کنیم که مردم قوه عاقلهی تشخیص دارند و فرق میان حقیقت و ادا درآوردن را بهخوبی متوجه میشوند. آنها فرمانده شهید را قبول میکنند چون خودش بود، نه بازیگر رسانهای و برای اسلام و انقلاب گام برداشت. رسانه توانست ضریبهایی به جا در این راستا بدهد. وقتی به بازیگری دیالوگ بدهند که چطور راه برو و نرو، کجا بنشین و کجا ننشین، مردم رسانهای شدهی غیر واقعی او را نمیدیدند، بلکه خود واقعیاش را درک میکردند و در مواجهه با بازنماییهای رسانهای او در قالبهای مختلف، خودبزرگبینی و تلاش برای نمایش خود را حس نکردهاند. بنا نیست قواعد رسانهای را رعایت نکنیم. رسانه لازم است قبل از رویداد در ماجرا حضور داشته باشد و سناریوی رسانهای مهیا کند. اما مراقبت میخواهد که رسانهها افراد و رویدادها (سیاستها) را از معنا تهی نکنند و تنها پوستینی نمایشی از آن باقی نگذارند. عملیات رسانهای موفق نیازمند عملکرد و حضور مستمر قبل، حین و بعد از فرآیندهاست. ساخت تصویر رسانهای موفق با هدف درگیرسازی مخاطب، اثر فرد یا موضوع را در جامعه گستردهتر و عمیقتر مینماید؛ اما یقیناً اثر از جانب پروردگار عالم محقق میگردد.